جدول جو
جدول جو

معنی گز زدن - جستجوی لغت در جدول جو

گز زدن
(دَ)
پیمودن به گز. (آنندراج) (بهار عجم) :
ببالای عروس نعتت و قد سخن بافی
فروغ مهرو مه را کلک فکرم گز به کالا زد
چو کوته آمدند این هر دو سر کالا سخن بافی
نی قندم مساحت بر گلستان مسیحا زد.
حکیم زلالی خوانساری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
حرف زدن، سخن گفتن، برای مثال هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲ - ۳۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
دندان زدن، دندان به چیزی فرو بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
کنایه از سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش
از سوز دل ناله و زاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گر زدن
تصویر گر زدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، شعله زدن، ضرام، اضطرام، گر کشیدن، التهاب، اشتعال، توقّد، تلهّب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گب زدن
تصویر گب زدن
سخن گفتن گفتگو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
سخن گفتن، بیهوده و دراز گفتن، پرگویی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گم زدن
تصویر گم زدن
پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزک زدن
تصویر گزک زدن
گزک زدن، تشنج و بدخیمی زخم بر اثر آب برداشتن یا عفونت
فرهنگ لغت هوشیار
ایجاد نقش گل بر روی پارچه کردن، (کشتی) طلب کردن حریف را برای کشتی و مبارزه: بخصم گل زدن از دست ما نمی آید و گرنه آبله ام تشنه مغیلان است. (صائب)، لک و خال هایی برنگی جز رنگ اصلی برآوردن: تنش گل زده است. نانها گل زده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گه زدن
تصویر گه زدن
گه مالیدن، کاری را خراب کردن، بد نام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
به زاری و التماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
((گَ. زَ دَ))
سخن گفتن، حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
((جِ. زَ دَ))
ناله و زاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
Chatting, Chat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
Nibble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordiller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
bavarder, discutant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
балачити , розмовляючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
kletsen, aan het praten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordicchiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
chiacchierare, chiacchierando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordisquear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
charlar, conversando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
conversar, conversando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
жувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
болтать , беседующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
откусывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
gryźć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
rozmawiać, rozmawiający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
plaudern, plaudernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
knabbern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
roer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
knabbelen
دیکشنری فارسی به هلندی